خدایا! شکر که تو را حدی برایت متصور نیست.
(جهت دیدن تمام متن روی ادامه مطلب درپایین کلیک نمایید )
خدایا! دستم را بگیر که من کسری از توأم و وجودم از آن
توست و همه مرا به نام تو می شناسند که من
مشتقی از حد بی انتهای توام.
پروردگارا! ببخشای مرا آن لحظه که من بر عمودی غیر از
تو تکیه می کنم و همه ستون ها ناپایدارند وقتی تو
نباشی. بارالها! نمی خواهم فقط محیط زندگی ام از نام
و یاد تو پر شود که من طالب آنم که مساحت وجودم از
تو پر شود. معبودا! تو آن قدر گویایی که من از وصف تو
ناتوانم بند بند وجودم از شعاع نور توست که گرم و
روشن می شود. من می خواهم به تو برسم بدون آنکه
لحظه ای بیم تقسیم و تردید داشته باشم.
الها! قلبم از فرآورده هایی انباشته شده که گاه تراکمی
از نادرست هاست.
خدایا! من چون مثلثی هستم که می خواهم زاویه
کارهایم قایم به وتری باشد که نام تو بر تارک آن نقش
بسته باشد.
خدایا! می خواهم از ۱۰۰ درصد زندگی تو آن را پرکنی
وقتی تقسیم می کنند تو باشی وقتی جمع می شوم
تو شوی و آن گاه که مرا ضرب می کنند حاصل آن تو
یعنی بی نهایت باشی اما مباد آن لحظه که منهای تو
باشم.
خداوندا! آن روز را برسان که روح و جسم در تقارن هم و
در موازی دستورات تو باشد.
بارالها! در روز معاد ترازوی اعمال مرا آن سان کن که کفه
خوبی هایش ولو به ذره ای سنگین تر از اعمال
ناشایستم باشد.
پروردگارا! مرا کمک کن، قلبم و جانم آن قدر وسیع شود
که هکتار هکتار آن را بذر دوستی بکارم و مهربانی درو
کنم.
خداوندا! تمام اعمال نیکم را به توان (n) برسان و آنها را
هدیه می کنم به مساحت ۸+۶ تنی که گل وجودم از
آنها سرشته شده است.
بارالها! ۱۰۳*(۲*۶۲) صلوات بر ۳-۸ نور مقدسی که آدم
به نام آنها توبه نمود.
خدایا مرا ببخشای و در دایره زندگی مرا حیران خودت کن!